حوالی خیابان حافظ این روزها دستخوش حوادثی است که پیش پیش می شد آن را پیش بینی کرد. بورس به دستانداز افتاده است و حالا یکی یکی پلههایی را که با شتاب صعود کرده بود، بر میگردد. ریزش شدید شاخص بورس در شرایطی رخ میدهد که پیش از این برخی کارشناسان آن را با عنوان ترکیدن حباب بورس پیشبینی کرده بودند؛ اما در مقابل برخی دیگر از کارشناسان، آنها را حبابیون لقب داده و ادعای آنها را غیر کارشناسی میدانستند. حالا اما شاخص کل بورس که تا مرداد امسال از ۲ میلیون واحد عبور کرده بود به ابتدای کانال یک میلیون واحد سقوط کرده و ارزش دارایی بسیاری از سهامداران را به نصف و کمتر رسانده است.
سهامداران عصبانی این روزها مدام جلوی مجلس و ساختمان بورس تجمع میکنند و خواهان پاسخگویی در قبال سرمایه از دست رفتهشان میشوند و البته مسئولان و متولیان هم یک پاسخ مشخص دارند و آن اینکه سهامداران خودشان ریسک بازار را پذیرفتهاند. ریسکی که البته به عقیده برخی کارشناسان ریسک بزرگی است و با سیاستهای نادرست به مردم تحمیل شده است. سهامداران خرد بازار سرمایه که با مانور تبلیغاتی دولت، مجلس و بانک مرکزی وارد بازار سرمایه شده بودند، به ویژه از ابتدای سال جاری تا کنون با زیان قابل توجهی مواجه شده و بعضا سرمایه خود را از دست دادهاند.
از همین رو به نظر نمیرسد مادامی که اقدام عملی ملموسی برای تعدیل شرایط بازار و جبران خسارت مردم صورت نگرفته است، پاسخگویی مدیران میانی سازمان بورس به معترضان، دردی را دوا کند. سهامداران خرد به این باور رسیدهاند که دولت دوازدهم در سال پایانی استقرار در پاستور، طرف خود را از بازار سرمایه بسته و تامین مالی عمدهای را از محل سرمایههای مردم در بورس انجام داده و اکنون که نیازی به نقدینگی بازار ندارد پس آن را به حال خود رها کرده است.
در همین حال نمایندگان مجلس نیز بیش از آنکه به فکر منافع رایدهندگان یعنی مردم باشند، درگیر اختلافات سیاسی با دولت هستند و این بازار سرمایه و سهامداران خرد آن است که در آتش اختلافات میان دولت و مجلس میسوزد. در همین اثنا خبر استعفای رییس سازمان بورس توجهات را بیش از گذشته به خود جلب کرده است. خبری که هنوز صحت و سقم چرایی آن مشخص نشده و در میان تایید و تکذیب وا مانده است.
طبق آخرین برآوردها نشان می دهد که رقمی حدود ۴۸ میلیون نفر در بورس سرمایه گذاری کرده اند و رقم سرمایه گذاری به اندازه ای است که نه شوخی بردار است و نه می توان بر روی آن ریسک کرد. اما نکته مهمی که در این رابطه وجود دارد آن است و موضع گیری قالیباف هم بر روی آن صحه گذاشت، آن است که بعید به نظر می رسد که اتفاق خاصی در مورد بهبود وضعیت بورس اقلا تا زمان انتخابات رخ دهد.
به نظر می رسد که اگر قرار بر بهبود اوضاع باشد، بایستی تا خرداد منتظر ماند تا موسم انتخابات برسد و اقلا برای پای صندوق کشیدن هم که باشد، اوضاع را کمی بهبود دهند. اما بهبود اصلی را باید در دولت بعدی انتظار کشید و نه دولت مستقر علاقه ای برای ایجاد آرامش در بورس دارد و نه اصولگرایان دوست دارند تا دولت روحانی این کار را انجام دهد. مگر این که بیرون از این چارچوب و در بین حوادث جلوی ساختمان شیشه ای اتفاق خاصی بیافتد و فشارها به حدی باشد که مسئولان ملزم به تزریق مالی شوند. یعنی تا زور بالای سرشان نباشد مردم باید چشم امیدشان را کور کنند.