وحید خدادادی/روزنامه نگار/ دفاع
کلید واژه نظارت استصوابی که با ظهور شورای نگهبان وارد ادبیات سیاسی ما گردید، از آن دست واژه های پر حرف و حدیثی است که چالش ها و نقدهایی را در فضای سیاسی کشور در طول حیات خود به وجود آورده است. سالهاست که شورای نگهبان به مدد همین رهیافت از قانون افرادی را که از منابع چهارگانه تایید می شوند بعضا به جهت مسائلی رد صلاحیت می کنند که در قانون به آن اشاره نشده است. آخرین نمونه این رد صلاحیت ها که به رد صلاحیت فله ای مشهور گردید، مربوط به انتخابات مجلس یازدهم است که تقریبا همه اعضای آن را اصولگرایان تشکیل می دهند و از همین رو این انتخابات از نظر میزان عدم مشارکت در تاریخ انقلاب رکورد زد و به یکی از یک جانبه ترین انتخابات های بعد از انقلاب تبدیل گردید. دفاع
انتخابات که چه عرض کنیم، یک رقابت درون جناحی بود و می شد به جای انتخابات یک رای گیری در میان اردوگاه اصولگرایان برگزار کرد و نفعش این بود که هزینه انتخابات هم در جیب دولت می ماند و صرف امور خیریه میشد که سعادت اخروی هم داشت. حال و بعد از سخنان اخیر رییس جمهور در مورد شورای نگهبان و ضرورت اجرای اصل ۵۹ مطالبی از زبان کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان بیرون آمد که نه تنها یک دفاع ناشیانه از ضرورت نظارت استصوابی بود، بلکه واکنش های تندی را در نزد افکار عمومی به همراه داشت.
سخنگوی محترم شورای نگهبان در راستای تئوریزه کردن این رویه مدعی است که در هیچ نظام سیاسی نافی آزاد بودن و آزادی عمل مردم نیست و در صورت نبودن این محدودیت ها ممکن است مردم به یک قاتل رای دهند! ضمن حمایت تلویحی از حضور نظامیان در عرصه رقابت های انتخاباتی ۱۴۰۰ به نوعی پرونده املاک نجومی را موضوعی غیر مستدل میپندارد و سرسری از کنارش رد می شود و این در حالی است که در قبال موضوعات بسیار ساده تر واکنش هایی به مراتب تندتر اتخاذ گردیده است! دفاع
او با قدرت تمام این سیاست را مانعی برای حضور مردم در پای صندوق های رای نمی داند و البته که اصولگرایان که از هم اکنون نگران وضعیت مشارکت هستند با پیش کشیدن اسامی خاص از جمله محمود احمدی نژاد و بحث تایید صلاحیت او سعی دارند تنور انتخابات را داغ کنند. حال اگر وی تایید صلاحیت شود بایستی پرسید که در این چهار سال چه اتفاقی افتاده که این شورا مجددا در مقام تایید فردی برآمده که در دور قبلی رد شده بود.
اما نکته حائز اهمیت در این ارتباط عوام پنداشتن مردم و توهین رسمی به آنان از تریبون شورای نگهبان است. مردم آزادند که در یک روال قانونی به هر کسی که دوست دارند رای بدهند، اما این به آن معنا نیست که شعور سیاسی شان به قدری پایین باشد که در مقام انتخاب قاتلین بر آیند. اصلا چگونه ممکن است که فردی مرتکب قتل شود و از کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری سر در بیاورد. این نوع سخن گفتن به این معناست که مردم خود توان تشخیص مصلحت خویش را ندارند و لذا افرادی که شعورشان از مردم بیشتر است باید برای آنان گزینه های سالم را گلچین کنند.
نظر کدخدایی را به مناظرات انتخاباتی سال ۹۶ و ۹۲ معطوف می کنیم، آن چه در آن مناظرات مطرح شد نشان داد که گزینه های تاییدی این شورا کم مساله دار نبوده اند. یکی به شوخی در همان برهه نوشته بود که با این حجم از تخلفات که این افراد از هم رو می کنند باید به جای مناظره انتخاباتی برایشان دادگاه تشکیل می دادند!
قبول داریم که قاطبه مردم این سرزمین در مدار منویات شورای نگهبان نیستند و تعریف دیگری از زندگی در همه ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن دارند اما این که نتوانند صلاح خود را تشخیص دهند، این نظر شورای نگهبان است. این مردم صغیر نیستند که نیاز به وکیل و وصی داشته باشند!