دنیای سیاست دنیای ویژه و غیر قابل پیش بینی است. دنیایی پر از حوادث ریز و درشت که امکان هر اتفاقی در آن دور از ذهن نیست. از سویی جهان مدرن و سیاست خارجی دنیای جدید تعاملات و ساز و کارهای خاص خود را دارد که بایستی ملتزم به رعایت این ساز وکارها و پروتکل ها بود.
سیاست خارجی دوست یا دشمن دائمی ندارد! این جمله یکی از بدیهی ترین قوانین سیاست خارجی کشورهاست. آلمان روزگاری به خون یهود تشنه بود و امروز برای قربانیان هولوکاست شاخه گل می فرستد. فجایع هیروشیما و ناکازاکی هنوز بر گرده وجدان بشری سنگینی می کند اما همه ساله مسئولان آمریکایی برای ادای احترام به کشته شدگان این جنایت هولناک که خود باعث و بانی آن بوده اند، عازم توکیو می شوند. به روزگار نزدیک تر بیاییم، ترکیه برای تامین منافع ملی خود با داعش داد و ستد اقتصادی می کند و از آن ها نفت می خرد! ایران بر سر مسائل گوناگون با اکراد عراق سر دوستی و همکاری دارد اما همین اقلیم زمانی که مسئله استقلال خود از دولت مرکزی عراق را مطرح می کند، ناگهان ایران تغییر موضع می دهد که پشت دولت مرکزی در می آید. در دنیای سیاست هزاران نمونه از این موارد را می توان شمرد بر صحت این ادعا.
اخیرا شاهد حضور طالبان در تهران بودیم، اتفاقی که نه تنها در رسانه های خارجی در میان داخلیها هم نقدهایی به آن صورت گرفت. نقدهایی که بعضا تند و بعضا از سر بی انصافی بود. حضور طالبان در تهران قابل درک، قابل دفاع و حتی منطقی است. دنیای پسا ترامپ ویژگی های خاص خودش را دارد، دنیایی که شاید شاهد حضور مجدد و باز تولید شجره خبیثه داعش باشیم. زمزمه های این باز تولید این روزها در گوشه و کنار خاورمیانه به گوش می رسد.
از طرفی افغانستان کیلومترها در شرق کشور با ایران مرز مشترک دارد، مرزهایی که به جهت پستی و بلندی و وضعیت جغرافیایی امکان هر نوع شیطنت تروریستی را مهیا می کند. بنابر این نباید دور از انتظار باشد که ایران پذیرای هیأتی از گروه طالبان باشد که با خطر منزوی شدن به وسیله داعش روبروست و پیوستن تعدادی از فرماندهان ناراضیاش از سیاستهای شورای کویته به داعش، عامل درگیری بین داعش و گروه طالبان شدهاست.
در این باره که در تهران محور مذاکرات چه بوده، توضیح خاصی داده نشده است، ولی گفته میشود که موضوع نفوذ داعش در افغانستان و برخوردهای نظامی با گروه طالبان در ولایت هلمند از موضوعات مورد بحث و تبادل نظر بودهاست.
برای این حضور دلایلی چند می توان شمرد از جمله ملاحظات امنیتی که این رفتار تهران را عقلانی جلوه می نماید. آمریکا هم نمی تواند بر این اقدام ایران خرده بگیرد که خود یکی از قطب های نشست ابوظبی بود و پای مذاکره با این گروهک نشسته است. اهمیت این موضوع در آن است که نفوذ داعش در افغانستان میتواند امنیت کل منطقه را تحت تأثیر قرار دهد، موضوعی که برای تهران نیز میتواند نگران آفرین باشد.
ایران چنین حساسیت هایی را درک و در جهت مقابله با آن اقدامات پیشگیرانه را لحاظ کرده است. رفتار دستگاه دیپلماسی هم عین عقلانیت است. اما این اتفاق می تواند بهانه ای برای یک درد و دل دوستانه با وطنی های تندرو و دلواپس باشد.
نگارنده در این چند روز هر قدر در فضای رسانه ای گشتم، موضع گیری خاصی از سوی اصولگرایان در این رابطه ندیدم. وقتی این نگرش در جریان اصولگرایی وجود دارد که کار دستگاه دیپلماسی به جهت قانونی که در ابتدای این نوشته اشاره کردم، قابل درک است، همین نگرش می تواند در رابطه با سایر دولتها هم وجود داشته باشد. یعنی آمریکا اقلا یک دولت رسمی است که برای حفظ ظاهر هم که شده تروریسم را محکوم می کند و کنار آمدن با آن در مقاطعی از تاریخ بایستی قابل فهم باشد. یعنی صرف مذاکره با آمریکا دلیلی برای دوستی همیشگی ما نیست و بهتر است دوستان دلواپس کمی دندان روی جگر بگذارند تا دستگاه وزارت امور خارجه بتواند کارش را بکند.
چرایی یک حضور!
صرف مذاکره با آمریکا دلیلی برای دوستی همیشگی ما نیست و بهتر است دوستان دلواپس کمی دندان روی جگر بگذارند تا دستگاه وزارت امور خارجه بتواند کارش را بکند.
لینک کوتاه : https://rejaletabriz.ir/?p=4026
- ارسال توسط : mellat
- 440 بازدید
- بدون دیدگاه